
تلاش ۳۳ روزه معلم اصفهانی نقطه عطف مدرسه آزادی
پای درس ایثار این بار شما را پای داستان میثم سالک، معلم شهرضایی مینشاند که پسانداز خود را صرف احیای مدرسه آزادی کرد و طی ۳۳ روز مدرسه فضایی برای تحصیل دانشآموزان ساخت.
به گزارش روابط عمومی جامعه خیرین مدرسه ساز کشور به نقل از روابط عمومی آموزش و پرورش ، اشکهای مادری که نتوانسته بود فرزندش را در مدرسه ثبت نام کند دلش را به درد آورد و تصمیم گرفت برای حل یک مشکل بزرگ، دست به کاری بزرگ بزند.
قضیه از این قرار بود که ۴۰- ۵۰ نفر از دانشآموزان شهرضایی در هیچ شاخهای مجاز به انتخاب رشته نشده بودند، معدل پایین آنها هم مزید بر علت شده بود تا مدیران مدارس زیر بار ثبت نامشان نروند.
میثم سالک یک نومعلم شهرضایی است که با شنیدن ماجرا تصمیم میگیرد برای حل این مشکل چارهای بیندیشد؛ حالا که مدرسههای موجود این دانشآموزان را نمیپذیرند، مدرسهای برای خود آنها خواهیم ساخت!
مدتها از متروکه شدن مدرسه شهید محمدحسن آزادی که روزی محل تحصیل و بازی دانشآموزان متوسطه اولی بود میگذشت، دیگر از هیاهو و سر و صدای بچهها در میان راهروها و حیاط مدرسه خبری نبود؛ اما میثم قصد داشت بار دیگر این مدرسه را زنده کند.
خودش ماجرا را اینطور روایت میکند: «مدرسه شهید آزادی به دلیل کم شدن تعداد دانشآموزان از چرخه استفاده خارج شده و پس از گذشت چندسال حالت مخروبه به خود گرفته بود. اما با توجه به مشکلات پیشآمده تصمیم گرفتم آن را دوباره راهاندازی کنم.»
اما راهاندازی دوباره مدرسهای که مدتها است به آن رسیدگی نشده، کار آسانی نیست. دیوارها ریخته است، بخشی از سقف خراب شده و در و پنجرهها را به مدرسه دیگری بردهاند؛ راه زیادی در پیش است تا این ساختمان، دوباره مدرسه شود.
این معلم شهرضایی در مورد ماجرای بازسازی مدرسه چنین میگوید: «با توجه به بالا رفتن تعداد دانشآموزان، یک مهر تصمیم گرفته شد که مدرسه شهید آزادی دوباره راهاندازی شود، بنابراین من ۴ مهر مدرسه را تحویل گرفتم و کار را شروع کردم و بالاخره در هفته اول آبان کار تمام شد و مدرسه را بازگشایی کردیم.»
راه البته طولانی و پرفراز و نشیب بود؛ نهتنها باید مدرسه بازسازی میشد، بلکه تجهیز کارگاه نیز لازم بود تا محیط مدرسه، به محیط یک هنرستان تبدیل شود؛ فرایندی که ۳۳ روز به طول میانجامد.
میثم سالک در مورد فرایند آمادهسازی مدرسه چنین روایت میکند: «روزی که مسئولیت اینجا را برعهده گرفتم اوضاع به قدری خراب بود که حتی نمیشد یک دقیقه هم در فضای مدرسه ماند. اما چون این مسئولیت را قبول کرده بودم، میدانستم که باید جهادی عمل کنم. علیرغم این که هیچ بودجهای برای نوسازی و بهسازی مدرسه درنظر گرفته نشده بود خودم کار را شروع کردم.»
او ادامه میدهد: «پیش از قبول این مسئولیت، استخاره کرده بودم و حالا که خوب آمده بود تصمیم گرفتم با تمام ظرفیت به میدان بیایم.»