مال و فرزندانتان زینت زندگی دنیاست ولیکن اعمال صالح که تا قیامت باقی‌ست، نزد پروردگارت بسی بهتر و عاقبت آن نیکوتر است.

(( سوره کهف آیه ۴۶ ))

  • شنبه, ۰۳ آذر ۱۴۰۳
logo logo
تاریخ انتشار: ۰۷:۲۸:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۸
چاپ
کد خبر: ۳۸۴۵

ساخت مدرسه سه كلاسه در روستاي رضي آباد مسجد سليمان به ياد پدر

ساخت مدرسه سه كلاسه در روستاي رضي آباد مسجد سليمان به ياد پدر

يادگاري پدر اين روزها ميزبان دانش آموزان روستاي رضي آباد مسجد سليمان است. همان جايي كه سالهاي خيلي دور پدر مديريت آن را برعهده داشت و امروز فرزندانش آن را دوباره ساختند و در اختيار دانش آموزان اين منطقه محروم قرار دادند.


به گزارش خبرنگار جامعه خيرين مدرسه ساز ، مهرماه امسال با حضور خانواده مرحوم ابراهيم علائي شيني و مسئولان آموزش و پرورش مسجد سليمان و مسئولان سياسي خوزستان مدرسه سه كلاسه كه به نام اين پدر مزين شده بود افتتاح شد. لبخند رضايت دانش آموزان بعد از اينكه وادر مدرسه جديد مي شدند ديدني بود.

شهرام علائي از روزهايي گفت كه با اعضاي خانواده تصميم گرفتند يادگاري با ارزشي از پدر كه سالها براي تعليم و تربيت دنش آموزان اين منطقه زحمت كشيده بود به جا بگذرانند. پدر و مادرم هردو معلم بودند. پدرم سال 1340 در سپاه دانش  بود و در كسوت معلمي به دانش آموزان درس مي داد. پدر و مادرم اهل اين منطقه هستند و سالهاي اول در قالب راهنماي تعليماتي به مركز اعلام مي كردند كه چه مناطقي در مسجد سليمان و اطراف آن نياز به مراكز آموزشي دارند . در اين روستا با كمك كدخدا و بودجه دولتي اين مدرسه را سال 1341 ساختند. يك سال بعد از ساخت مدرسه پدرم به عنوان مدير مدرسه مشغول به كار شد و تا سال 1349 مدير اين مدرسه بود. عكسي كه از آن سالها يادگاري داشت و بارها آن را نگاه مي كرد مربوط به تصويري است كه با دانش آموزان و معلم ها مقابل ساختمان قديمي اين مدرسه انداخته بودند. آن سالها كارگران شركت نفت اينجا ساكن بودند و بچه هاي آنها به مدرسه مي آمدند. اين مدرسه به سبك انگليسي ها ساخته شده بود و از سنگ به عنوان مصالح ساختمان استفاده كرده بودند. "

وي ادامه داد: پدرم سالها با افتخار معلمي كرد و بعد از بازنشستگي در سن 80 سالگي بر اثر بيماري كرونا از دنيا رفت. وقتي در منطقه بختياري  بزرگ طايفه فوت مي كند مراسم بزرگي براي يادبود او مي‌گيرند ولي به دليل شيوع كرونا نتوانستيم براي پدر مراسمي بگيريم. پدر و مادرم هميشه براي دانش آموزان مناطق محروم لوازم التحرير تهيه مي كردند و ما هم سعي كرديم راه آنها را ادامه بدهيم. تصميم گرفتيم يك يادگاري از پدر به جا بگذاريم . به آموزش و پرورش اعلام كرديم مي خواهيم در ساخت مدرسه مشاركت كنيم. از چند مدرسه بازديد كرديم و سرانجام آموزش و پرورش همين مدرسه اي كه سالها پدرم مدير آن بود را به ما پيشنهاد داد. اينكه آموزش و پرورش هم همان مدرسه را براي بازسازي به ما معرفي كرد نشانه اي بود از اينكه پدرم هم دوست دارد همين جا يادگاري از او بسازيم. بعد از بازديد با توجه به ترك هاي ديوار و سقف مدرسه اعلام كرديم به جاي بازسازي مدرسه آن را دوباره مي سازيم. مدرسه را تخريب كرديم و دوباره ساختيم و مدرسه سه كلاسه با زيربناي 140 متر مربع ساخته شد و مهرماه امسال هم افتتاح شد. وقتي نام پدرم را سردر مدرسه ديدم احساس كردم همه چيز با ميل خودش جلو رفت. مراسم خاصي هم براي افتتاح مدرسه نگرفتيم چون پدرم به ما ياد داد هيچگاه فخر فروشي نكنيم. ديدن دانش آموزاني كه با خوشحالي وارد مدرسه مي شدند زيباترين حسي بود كه همه اعضاي خانواده تجربه كرديم.

یوسف حیدری